ضرب المثل های فارسی و ایرانی بسیار زیبا با حرف (پ)

ضرب المثل های فارسی و ایرانی بسیار زیبا با حرف (پ)

ضرب المثل های فارسی و ایرانی

مطلب زیر ضرب المثل های فارسی و ایرانی بسیار زیبایی که با حرف پ آغاز میشود را بریا شما قرار داده این ضرب المثل ها بسیار قدیمی و در عین حال بسیار ریشه دار میباشند که در زیر قرار داده شده اند.

شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (حرف پ) به همراه معنی ضرب المثل، داستان و طرز استفاده، و کاربرد آن در زندگی روزمره

 

پا بند شدن

گرفتار و اسیر چیزی یا کسی شدن به دلیل انس و علاقه یا به دلایل اخلاقی و وجدانی.

ضرب المثل‌های ایرانی، طنز، حکایت، داستان‌های شیرین، لغت نامه دهخدا، کاریکاتور، گلستان سعدی، بوستان سعدی

 

پاپوش درست کردن

برای کسی دردسر و مزاحمت به وجود آوردن و موقعیتش را خراب کردن.

 

پاچه پاره

بی‌حیا و بی‌آبرو و دریده.

پا در کفش کسی کردن

مزاحمت، فضولی و دخالت در کار کسی.

پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد

در انجام کارها باید حد مرز خود را شناخت و به اندازه شأن و وسع و توان خود پیش رفت.

 

پارسال دوست امسال آشنا

به کسی که بعد از غیبت و مدت طولانی او را ببینند می‌گویند، یعنی قبلاً دوست و صمیمی بودیم، اما حالا فقط با یکدیگر آشنایی داریم.

 

پا روی دم کسی گذاشتن

کار به کار کسی داشتن و با دخالت و ایجاد مزاحمت او را اذیت کردن.

 

پا سوز شدن

به پای کسی یا چیزی هدر رفتن و سوختن.

 

پاشنه دهن را کشیدن

زبان به فحش و بد و بی‌راه و ناسزا باز کردن.

پایان شب سیه سپید است

نباید نا امید شد زیرا بالاخره پس از رنج و سختی خوشی و راحتی است.

پایش روی پوست خربزه است

دارای موقعیت بسیار سست و لغزنده و خطرناک است.

پایش روی مار باشد بر نمی‌دارد

اشاره به تنبلی و بی‌حالی بیش از حد.

 

پایش لب گور است

عمرش رو به پایان است، آخر عمرش است.

 

پته روی آب افتادن

رسوا و برملا شدن، رو شدن و افشا شدن راز و رمز.

 

پدر عشق بسوزد

شکوه عاشق از دردها، غم‌ها و دردسرهای عشق و عاشقی.

 

پر باز کردن

از غم و رنج و سختی رهیدن و بیش از حد خوشحال شدن.

پُرسان پُرسان می‌توان رفت هندوستان

پرسیدن عیب نیست و می‌توان به مقصود رسید وکامروا شد.

 

پز عالی، جیب خالی

کسی که ظاهری آراسته و فریبنده دارد ولی پول و مال منالی ندارد.

پسر نوح با بدان بنشت خاندان نبوتش گم شد

اشاره به تأثیر همنشین بد.

 

پشت چشم نازک کردن

کسی که خودش را بگیرد و با بی‌اعتنایی و فخر‌فروشی و افاده با کسی برخورد کند.

 

پشت دست داغ کردن

توبه از تکرار کاری به دلیل ضرر و پشیمانی و یا توقع بی‌جا طرف مقابل.

 

پشت گوش انداختن

بی‌اعتنایی و بی‌اهمیتی نسبت به خواهش یا فرمان کسی.

 

پشه لگدش کرده

آدم ضعیف یا نانازی که با کوچک‌ترین کسالت از پا درآمده.

 

پنج انگشت یکی نمی‌شود

همه انسان‌ها از لحاظ صفت و روحیات یک جور و مثل هم نیستند.

 

پوست انداختن

برای انجام کاری یا در برخورد با موقعیت ناموافقی رنج و مرارت و مشقات فروان کشیدن.

 

پول بده سر سیبیل شاه ناقاره بزن

اشاره به مبالغه‌آمیز به قدرت و کارآمدی پول و یا همچنین رشوه در پیشبرد کارها.

 

پول پول می‌آورد

هرچقدر پول و سرمایه بیشتر باشد به همان نسبت سود و بازدهی آن بیشتر خواهد بود.

ضرب المثل‌های ایرانی، طنز، حکایت، داستان‌های شیرین، لغت نامه دهخدا، کاریکاتور، گلستان سعدی، بوستان سعدی

 

پول‌دار به کباب، بی‌پول به دود کباب

آدم بی‌پول ناچار با رویا و خیال داشتن چیزی خوش است.

پول را روی مرده بگذاری زنده می‌شود

مبالغه در مورد کاربرد پول و ثروت.

 

پولش از پارو بالا می‌رود

آدم بسیار ثروتمند و پو‌ل‌دار را می‌گویند.

پول علف خرس نیست

اشاره به خرج‌تراشی و بیهوده خرج کردن پول.

 

پول مثل چرک کف دست است

همانطور که چرک دست بالاخره پاک شده و از بین می‌رود، پول هم بالاخره خرج می‌شود و نمی‌ماند.

پهلوون پنبه

پهلوان پوشالی و دروغین، طعنه به آدم ضعیف.

 

پیاز هم داخل میوه‌ها شد

اشاره به شخص فرومایه و بی‌مقدار که خود را داخل حرف یا کار بزرگ‌تر و بالاتر از خود کند.

 

پیرم و می‌لرزم، به صد جون می‌ارزم

با اینکه پیر و لرزان شده‌ام از صد جوان نیرومندتر و کارآمد‌تر هستم.

ضرب المثل‌های ایرانی، طنز، حکایت، داستان‌های شیرین، لغت نامه دهخدا، کاریکاتور، گلستان سعدی، بوستان سعدی

 

پیراهن عثمان کردن

چیزی را بهانه شر و نزاع و بگیر و ببند و تسویه حساب قرار دادن.

 

پیش قاضی و معلّق بازی؟!

نزد آدم رند و همه فن حریف نمی‌توان ادعای زرنگی و زیرکی کرد.

پیش کور یک چشمی پادشاه است

ارحج و برتر بودن چیز یا شخص بد بر بدتر.

 

پیمانه کسی پر شدن

به دو معنی:

۱- صبر کسی تمام شدن.

۲- عمر کسی به پایان رسیدن.

 

پیه‌اش به تنت خورده

گیر فلان کس یا فلان چیز یا فلان کار افتادنو ضرر و صدمه‌اش به دیگران رسیدن.

پیه زیادی را به پاشنه مالیدن

اسراف و نفله کردن چیزی که زیاد باشد.


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *