تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی جنسی با سرطان پستان
معمولا افراد بسیار زیادی از خانم ها مبتلا به سرطان پستان در جهان هستند و معمولا نیمی از این افراد در زندگی جنسی خود به مشکل برخورد کرده اند که علت این مشکل را در مطلب زیر ذکر کرده ایم.
سه چهارم زنانی که به سرطان پستان مبتلا شدهاند، در زندگی جنسی نیز با مشکلاتی روبه رو بودهاند. دلیل این مشکلات چیست؟ آیا راه حلی برای آنها وجود دارد؟ از هر ده بیمارمبتلا به سرطان پستان، هشت نفر مشکلات جنسی دارند. در۷۶ درصد از زنانی که از این بیماری رنج میبرند، نظم زندگی جنسی دستخوش تغییراتی میشود
و این در حالیست که مشکلات جنسی تأثیرات اساسی و سوئی بر کیفیت زندگی بیمار، روح و روان او و چه بسا زندگی زناشوییاش خواهد داشت. کاهش میل جنسی و بروز واژینیسم، با بروز سرطان پستان افزایش مییابد. یکی از روانشناسان کلینیک پستان بیمارستانی در بروکسل توضیح میدهد پس از اینکه سه ماه از پایان دوره درمان بیماری سپری شد،
معمولاً بیمار با کاهش شدید میل جنسی روبه رو میشود. این زنان دائماً به خشکی واژن دچارند و به همین دلیل رابطه جنسی برایشان غیر قابل تحمل و چه بسا دردآور است؛ بطوریکه اگر مراقب نباشند، این خشکی بیش از حد تبدیل به واژینیسم میشود. در این حالت عضلات واژن آنچنان منقبض میشود
که هرگونه رابطه جنسی غیرممکن خواهد شد. قطعاً شخص بیمار پس از تشخیص سرطان پستان افکار منفی در ذهنش شکل میگیرد: ترس از مرگ، عدم امید به آینده، سوء برداشت نسبت به بدن و زنانگی خویش و بالاتر از همه اینها، زمانیکه با عمل جراحی برداشتن سینه روبه رو میشود، خودش را به لحاظ جنسی ایده آل و جذاب حس نخواهد کرد!
با اینحال در بیشتر موارد، این ابعاد روانی مطرح نیست، بلکه بیشتر اثر داروهای ضدسرطان است که بیمار را رنج میدهد. علاوه بر خستگی مفرطی که این داروها به همراه دارند، جراحی، شیمی درمانی، رادیوتراپی و بویژه داروهای هورمونی، سیستم عمومی بدن را مختل میکنند و بر رطوبت واژن تأثیر منفی میگذارند.
سن بیمار، حوادث زندگی زناشویی او و همینطور محیط فرهنگی و مذهبی پیرامونش، از جمله عواملی هستند که ممکن است بر نوع رابطه جنسی وی تأثیرات منفی بگذارند. برای مقابله با خشکی واژن، ژلهای موضعی وجود دارد که به بیمار بسیار کمک میکند. اما در رفع این مشکل، اولین گام آن است
که بیمار در مورد اهمیت موضوع با همسرش گفتگو کند. با اینحال باید به این مسأله هم دقت کرد که چنین مشکلی، مزمن و دائمی نشود. پزشک یا روانشناس با مطلع ساختن بیمار از عوارض جانبی داروهایی که استفاده میکند، میتواند به نوعی از بیمار رد اتهام کند، بطوریکه بیمار وقتی با این عوارض آشنا میشود،
میتواند با آرامش خاطر و با اطلاعات کامل در خصوص مشکل پیش آمده با همسرش گفتگو کند. همواره به یاد داشته باشید که در چنین مواردی، حمایت و درک متقابل اطرافیان، اگر نگوییم که امری حیاتی و سرنوشت ساز است، بدون شک مسألهای لازم، ضروری و مهم محسوب میشود.