وصف عشق به وطن سخنان زیبای نادرشاه افشار

وصف عشق به وطن سخنان زیبای نادرشاه افشار

وصف عشق به وطن از نادر شاه افشار

در مطلب زیر سخنان بسیار زیبا و دلنشین نادر شاه افشار در وصف عشق به وطن برایتان قرار داده ایم و همچنین این وصف ها همراه با گزیده ای از زندگی نامه این پادشاه افشار برایتان قرار داده شده است امیدوارم که با این نوشته تا حدودی اطلاعاتتان افزایش یابد.

نادرقلی، ملقب به تهماسب‌ قلی‌خان و نادر شاه افشار از ایل افشار خراسان از ۱۱۱۴ خورشیدی تا ۲۸ خرداد یا ۳۰ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی، پادشاه ایران و بنیان گذار دودمان افشاریه است. او از مشهورترین پادشاهان ایران پس از اسلام است و بسیاری از مورخین او را قدرتمندترین پادشاه ایرانی بعد اسلام می‌دانند که سرکوب افغان‌ها و بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح هندوستان و ترکستان و جنگ‌های پیرزومندانه او سبب شهرت بسیارش گشت. به او در اروپا لقب «آخرین جهانگشای شرق»، «ناپلئون ایران» و «اسکندر دوم» نیز داده‌اند. در ادامه مجموعه‌ای از گفتار وی در باب میهن دوستی و عشق به سرزمینمان ایران آمده است.

تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم؛ به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم. وصف عشق به وطن
باید راهی جست در تاریکی شب‌های عصیان زده سرزمینم، همیشه به دنبال نوری بودم، نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است. نمی‌توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست. تو می‌توانی، این تنها نیرویی است که از اعماق وجودت فریاد می‌زند: “تو می‌توانی جراحت‌ها را التیام بخشی” و این‌گونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ.
از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشیِ جوانان واهمه داشت. جوانی که از آرمان‌های بزرگ فاصله گرفت نه تنها کمک جامعه نیست بلکه باری به دوش هموطنانش است.
اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی ده‌ها نادر هم به جای نخواهد رسید.
خردمندان و دانشمندان سرزمینم، آزادی اراضی کشور با سپاه من و تربیت نسل‌های آینده با شما. اگر سخن شما مردم را آگاهی بخشد دیگر نیازی به شمشیر نادرها نخواهد بود.
وقتی پا در رکاب اسب می‌نهی بر بال تاریخ سوار شده‌ای, شمشیر و عمل تو ماندگار می‌شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین، آزادی را از بازوان و اندیشه ما می‌خواهند. پس با عمل خود می‌آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی‌تفاوت نبوده‌اند و آنان خواهند آموخت آزادیاشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند.
هر سربازی که بر زمین می‌افتد و روح‌اش به آسمان پر می‌کشد نادر می‌میرد و به گور سیاه می‌رود. نادر به آسمان نمی رود نادر آسمان را برای سربازانش می‌خواهد و خود بدبختی و سیاهی را، او همه این فشارها را برای ظهور ایران بزرگ به جان می‌خرد پیشرفت و اقتدار ایران تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم بدر می‌آورد و مرا بی‌مهابا به قلب سپاه دشمن می‌راند.
شاهنامه فردوسی خردمند، راهنمای من در طول زندگی بوده است. وصف عشق به وطن
فتح هند افتخاری نبود برای من. دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند. اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می‌گرفتم که آن هم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود. وصف عشق به وطن
کمربند سلطنت، نشان نوکری برای سرزمینم است. نادرها بسیار آمده‌اند و باز خواهند آمد، اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است.
هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه‌ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است. سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است.
لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم.
برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی‌کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می‌آورم.
گاهی سکوتم دشمن را فرسنگ‌ها از مرزهای خودش نیز به عقب می‌نشاند.
کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخ‌های فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می‌آیند. انتقام از خراب کننده و ندای از درونم می‌گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم.


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *