اسم کردی پسرانه با معنی (۲۰۰ نام کردی خاص و شیک پسر)

اسم کردی

اسم های کردی، از اسم های پرطرفدار برای انتخاب نام فرزند عزیزتان هستند و باید به این نکته دقت کنید که در بین نام های پسر کردی و نام های دختر کردی باید از چه اسمی را انتخاب کنید. در این مطلب از شادیما برای شما مجموعه ای کامل از اسم های کُردی برای دختر و پسر آورده ایم تا بتوانید انتخاب راحت تری داشته باشید

در جدول زیر می توانید تمامی اسامی پسرانه کردی را ببینید تا انتخاب راحت تری برای اسم فرزند خود داشته باشید.

ئارازآراز، اَرَس
ئارتینشعله و گرمای آتش
ئارمینمنسوب به آرام، پسر کیقباد
ئازاسالم و سلامت و سرزنده
ئاسوافق
ئاکامعاقبت، سرانجام
ئاکوقله کوه
ئاگرینآتشین، نام کوهستانی در ترکیه
ئالانبلند، با حرمت، سخن دلنشین (نام کوهستانی در کردستان)
ئاواتامید
ئەردەلاناردلان، نام مردمانی که در سنندج زندگی می کنند
ئەردەواننگهبان درستکاران، نگهدارنده ی خشم، نام چند تن از شاهان سلسه اشکانی
ئەژدەراژدر، مار افسانه ای بزرگ
ئەگیددلاور
ئەلەندتیغ آفتاب، نخستین پرتو بامدادی خورشید
ئەویندارعاشق
اربیلبسیار خوب، شهری در کردستان عراق
افشارمعاون و شریک، (در موسیقی ایرانی گوشه‌ای در دستگاه شور (آوازِ افشاری)، نام ناحیه‌ای در کردستان
آدانمفید سودمند
آراندارای طبیعت گرم، همچنین اسم شهری قدیمی که قباد آن را بنا کرد.
آرتینحرارت آتش،گرمای آتش
آرژینآتش زندگی،گرمای زندگی
آرشیندوست داشتنی
آرناآریایی نژاد
آریآریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، اسم یکی از طوایف چادر نشین مازندران
آریتمانام یکی از سران ماد
آریزنام کوهی در مسیر مریوان به سنندج
آرینمرد آریایی – آریایی نژاد، از نسل آریایی
آریوانآری به معنی آتشه، وان نام شهری در ترکیه
آکارخلق و خو، اخلاق
آگاآگاه، مطلع،با خبر
آمانجهدف، مقصد
آمیارهمکار، یاور
آنیموسبی نیاز، بخش ناهشیار یا خودِ درونیِ راستینِ هر فرد
آویرآتش
آهیرآتش
بَهرامپیروزگر، (در نجوم) مریخ، (در گاه شماری) روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران، در فرهنگ ایران قدیم فرشته‌ای موکل بر مسافران و روز بهرام است، (در اعلام) نام چند تن از شاهان ساسانی.
برزان(بُرز = شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه
بارِزانبارِز، نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان، تاریخ این قوم به پیش از اسلام میرسد و نام آن از دوره‌ی ساسانیان در متون ثبت شده است.
بارمانشخص محترم و لایقِ دارای روح بزرگ؛ از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی
باشارچاره، علاج، درمان
باشواننام کوهی در بانه، آشیانه
باشوربه معنی جنوب
باشوکنوعی پرنده شکاری
باگروتندباد
باهوزگردباد
بخشاندهش، بخشش
برزامنام جد مانی نقاش
برزآفرینتشویق بزرگ
برزفردارای قامتی با شکوه، بلند پرواز، از سرداران کرد دوره ‏هخامنشی
برواایمان
بروسکجرقه
بریارعهد و پیمان
بلیسهشعله، اخگر
بلیمەتدلاور
بوبانبه‌سوی بالا
بوتانمکانی در کردستان ترکیه
بورانبوران
بوژاننمو کردن، شکوفا شدن، به خود بالیدن
به‌نوشگوارا، بهترین نوش دارو
بیکستنها و بدون حامی، شاعر معروف کرد شیرکو بیکس
بەتینآتشین
بەرهەمثمرە
بەلینپیمان
بەهیزنیرومند و قوی
پارسیااهالی پارس
پشتیوانپشتیبان
پشکوشکوفه
پەژارافسردەدل
پەشیوهراسان و افسردەدل «همریشه با پژمان»
تَوارپرنده
جوانروزیبا رو، اسم شهری در استان کرمانشاه
چاوهعزیز
چیاکوهستان، کوه
چیاکوکوه کوچک
خاوینپاک سرشت، صاحب
خوشناونامدار،نیک نام
دادیارحامی قانون، مجری عدالت
داژیارروزی ،قدرت
دالاهوبرگرفته از کوهی در کرمانشاه
دانیاربخشندە
داویندامنه کوه
دیاردیار، پیدا
دیاکوبنیانگذار ایران و اولین پادشاه مادها که شهر هگمتانه (همدان) را بنا نهاد و آنرا پایتخت ایران کرد- مشهور است که در عدالت بسیار دقیق بود.
دایانسرافرازی و سربلندی
دیلمانبرگرفته از سرزمینی که مابین گیلان و مازندران قرار دارد.
دیمەنچشم انداز
دەرسیمبرگرفته از منطقه درسیم در ترکیه
راژانخوابیدن، جنبیدن گهواره، روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه
راژورجایی بالا،حاکم
راشینسر سبز و خرم و با طراوت، به علاوه راشین در برخی منابع راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می‌گذرد.
رامانمتعجب
رامیاراهل سیاست
راویژتدبیر
رزگاررستگار، آزاد
روژبینبیننده‌ی روز، راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی
روژمانروشن مانند روز، کسی که دارای فکر باز و اندیشه روشن است.
روژندنور خورشید
روژهاتوقت طلوع روز
روژهلاتشرق
روژیارآفتاب
ریبازراه و شیوه
ریبواررهگذر
ریبینرهشناس، دورنگر، راهبین، دوراندیش، آینده نگر
ریزانوارد، ماهر
ریکەوتتاریخ
ریناسرهشناس
ریوانرهگذر
زاگروسزاگرس
زالحکمران، چیره
زانادانا
زانکودانشگاه
زانیاریار دانا و دانشمند
زریاننام یک نوع باد، تندر، طوفان
زمناکونام کوهستانی در کردستان
زورابآب قوی
زورانتلاش، کشتی
زیلاننام گیاهی است یکساله و معطر و دارای کرکهای غده‌دار و چسبناک از تیرهی اسفناج
ژابیزنام گیاهی و دارویی گیاهی که به بومادران (بوی مادران) معروف است، اشک آتش
ژاکانپژمرده ، اسم نیست مصدر فعل است
ژاندرد، نام روستایی در نزدیکی سنندج
ژاوەروژاورود
ژوانمیعادگاه عاشق و معشوق
ژیارشهرنشینی، تمدن؛ زندگی شهروندان
ژیانخشمناک و غضبناک؛ بیباک و شجاع
ژیرهوشمند، همریشه با واژه «زیرک»
ژیکانقطره ی باران
ژیلوانکوهنورد
ژیلەمواخگر
ژیوارزندگی
ژیواننگهبان زندگی
ژیهاتکاردان، ماهر، شایسته، لایق
سَیوانهاله، اطراف ماه، سایبان، چادر
ساروطوطی
ساکارپاک و ساده
ساکوکوه بدون گیاه؛ ساده و بی آلایش؛ یکسان و یکنواخت
سامراننامی محلی، بلند و سر فراز
سانیارحامی و پشتیبان ، نام یکی از قبایل کرد
سایمانمانند سایه
سردشتبه مکانی رویایی گفته میشود همانند بهشت سرسبز،نام شهری کردنشین در آذربایجان غربی
سوراننام نوعی لهجه ی مادری کردی سورانی – کرد سوران
سه یوانکوهی در ایلام
سیامندنام کوهی است
سیپانبلندی مانع باد، نام دوکوه در کردستان
سیرواننام رودی در منطقه هورامان تخت کردستان
سیوانماه
سەردارسردار
سەرکەوتپیروز
شاروبازمانده یا پنهان
شالیارهمدم شاه
شاهونام کوهی در استان کرمانشاه
شمِالطوفان
شوان(تلفظ: šo (a) vān) شبان، چوپان، نگهبان گله
کاردوخنامی برای قوم کرد
کاویارمراد،آرزو
کژوانکوهنورد
گایاریار بزرگ یار قدرتمند
لاهوریکتا
ماردیننام منطقه ای کرد نشین در ترکیه
ماژانبزرگان، همچنین مکانی در شهرستان بیرجند
ماهورتابناک
نیوانمرد دلیر، شجاع، پهلوان
نیهادنهاد، سرشت، طبیعت، بنیاد، ضمیر دل،اساس، مقام و جایگاه، قاعده
نودشهنام شهری در هورامان که علمای بزرگی از آن برخاسته‌اند
واتیارسخنگو
وادیاراینطور که پیداست، ظاهر امر
وارشبارش، باریدن باران
وارورهگذر
وانیارباسواد
وفراندر زبان کوردی ایلامی به معنای برف
وریاقوی و درشت هیکل ، چکش آهنی بزرگ
ویسنام دختر قارن و شهرو در داستان ویس و رامین که در ایران قبل از اسلام رواج داشته و طبق قرائن در عهد اشکانیان پرداخته شده است؛ این داستان تا قرن پنجم هجری به زبان پهلوی وجود داشته است. عشیره یکرنگ
هاوارفریاد
هاورازهمراز
هاوریهمراه
هایکاآرام، مرموز، از اسطوره‌های کردستان
هژاربینوا، فقیر، تنگ دست
هژیانارزنده، شایان ارزش
هستیاراحساس کننده، ادیب
هفالرفیق
هلکوکوه کوچک، تپه
هلکوتفرصت، وقت
هلمتحمله، هجوم
هلموتکنایه از کوهی که صعود به آن دشوار است.
هوارقشلاق، خیمه سلطان در قشلاق
هوالخبر، رفیق
هوتخشصنعت گر
هورازدوست صمیمی
هورامزیبا رو، خوش رام ، خنده رو ، ﻣﺮدﻡ ﻣﻨﻄﻖهاوراﻣﺎﻥ ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻃﻠﻮﻉ آﻓﺘﺎﺏ
هورامانمنطقه‌ایی در کردستان
هورانمرغزار کوچک در کوهستان
هوزانآوازەخوان
هوگرانس گرفتن، عادت کردن
هولانچوگان بازی
هیدیآرام، آهسته، بردبار
هیرافراخ، وسیع
هیرشفشار، هجوم،یورش، حمله
هیرونام گلی به زبان کردی (گل ختمی)
هیژاگرامی، شایسته، گران بها، بزرگوار
هیمنآرام، موقر، شکیبا
هیواامید
هەردیآمدن
هەژارندار و فقیر
هەلکەوتفراز-رونده، چیره
هلگوردبهترین جلودار
هەلوآله، عقاب
هەندریننام کوهستانی در کردستان
هەورامبرگرفته از اورامانی، نام مردمی از سرزمین دیلمان که به غرب ایران مهاجرت نمودەاند.

منبع: اسم کردی


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *