بانویی که در این تصویر میبینید فرم های درخواست اتانازی را پرکرده بود و قصد داشت پس از رقابت های پارالمپیک به زندگی خود پایان دهد متاسفانه در کشور بلژیک این اقدام به صورت قانونی انجام می شود می خواهیم به عواقب این اقدام غیراخلاقی پزشکی اشاره کنیم.
رقابتهای پارالمپیک که هر ۴ سال یکبار پس از مسابقات المپیک برگزار میشوند، به دلیل معلولیتهای مختلف شرکتکنندگان آن، در دورههای مختلف با بحثها و اتفاقهای داغی همراه میشود. رقابتهای امسال هم از این داغی بیبهره نبوده و از آغاز پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو، با زمین افتادن مشعل المپیک از دست یک بیمار مبتلا به اماس و تشویق بیوقفه تماشاگران شروع شده و با بحثهایی پیرامون خانم «ماریک وِروورت» اد امه پیدا کرده است.
ماریکِ بلژیکی، در رشته ۴۰۰ مترِ ویلچررانی این رقابتها موفق به کسب مدال نقره شد و نظر همه خبرنگارها را به سمت خود و اعلام نظرش درباره ادامه زندگی یا مرگ خودخواستهاش کشاند. ماریک وِروورت، در سال ۲۰۰۸ فرمهای مربوط به مرگ خودخواسته (اتانازی) را امضا کرده و گفته بود که به احتمال زیاد میخواهد بعد از رقابتهای ریو و کسب سکو، به زندگیاش پایان بدهد.
هنوز وقت مردن فرا نرسیده است!
هرچند که درخواست مرگ خودخواسته در بسیاری از کشورها، از جمله کشور خودمان، غیر قانونی است اما این کار در بلژیک، به صورت کاملا قانونی و رسمی انجام میشود. این ورزشکار ۳۷ ساله بعد از کسب مدال نقره پارالمپیک به خبرنگارانی که درباره تصمیم او برای ادامه زندگیاش سوالاتی داشتند، گفت: «با اینکه فرم اتانازی در دستانم است اما هنوز میخواهم از لحظه لحظههای زندگیام لذت ببرم. هرگاه زمانش فرا برسد، هرگاه روزهای بد زندگیام، بیشتر از روزهای خوب آن باشند؛ من برگههای اتانازی را در دست دارم؛ اما هنوز، وقتش نشده است». وی تاکید میکند که به نظر او، اگر اتانازی در تمام کشورها قانونی میشد، به احتمال زیاد آمار خودکشی هم در تمام سطح جهان پایین میآمد اما این مساله، اما و اگرهای زیادی در علم پزشکی و اخلاق پزشکی با خود به همراه دارد و نمیتوان به سادگی درباره آن اظهار نظر کرد.
اتانازی؛ پارادوکسی از مرگ تا امید به زندگی!
خانم وروورت که دارنده مدال طلای ۱۰۰ متر و نقره ۲۰۰ متر پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن است، اعلام کرده که به دلیل پیشرفت بیماری دردناک خود، بعد از ریو از مسابقات حرفهای کنارهگیری خواهد کرد. ماریک با اشاره به اینکه از نوجوانی درگیر نوعی بیماری دژنراتیو نخاعی و تحلیل عضلانی ناشی از آن شده است، این را هم گفت که داشتن حقی برای پایان دادن به زندگی، باعث شده است که او با امید و قدرت بیشتری به زندگیاش ادامه بدهد؛ وگرنه که تاکنون، خودکشی کرده بود. البته این ورزشکار معلول، امضای برگههای مربوط به اتانازی را مصادف با مرگ نمیداند و میگوید: «خیلیها فکر میکنند که اگر برگههای اتانازی را امضا کردند، باید نهایتا تا ۲ هفته بعد، بمیرند. اما اصلا اینطور نیست. خود من در سال ۲۰۰۸ این برگهها را امضا کردم؛ الان، سال ۲۰۱۶ است و من به عنوان یک نایب قهرمان و دارنده مدال نقره پارالمپیک ریو، پیش روی شما هستم. امروز، من دیگر ترسی از مرگ ندارم. هدف من از امضای برگهها، تنها این بود که دوست داشتم و دوست دارم تا در آرامش و به دور از درد و ناراحتی بمیرم. پس، تا زمانی که روزهای خوب زندگی، پیش رویم باشند، هیچ تصمیمی برای پایان دادن به آنها نمیگیرم».
اتانازی از منظر اخلاق پزشکی
یکی از بحثبرانگیزترین مقولات مربوط به مراحل پایانی زندگی که همواره در اخلاق پزشکی به چالش کشیده میشود، «اتانازی» یا قتل از روی سفقت است. برخی از متخصصان، اتانازی را به دو۲ نوعِ فعال و غیر فعال تقسیمبندی میکنند و برخی دیگر، اصولا نوع غیر فعال آن را به عنوان اتانازی، نمیپذیرند. با این حساب، وقتی میخواهیم درباره اتانازی صحبت کنیم، باید ببینیم که منظورمان کدام نوع از اتانازی است! پس در ابتدا باید اشاره کرد که منظور از اتانازی فعال و غیر فعال چیست؟ دکتر کیارش آرامش، دانشیار مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی، به این سوال پاسخ میدهند و نظر اخلاق پزشکی درباره اتانازی را برایمان میگویند.
«در اتانازی غیر فعال، پزشک یا تیم پزشکی، هیچ اقدامی برای مرگ پیش از موعد بیمار انجام نمیدهند و اجازه میدهند تا سیر طبیعی مرگ برای او اتفاق بیفتد. به عبارت سادهتر، آنها با خودداری از انجام دادن مداخلههای مختلف، اجازه میدهند که مرگ سیر طبیعی خود را طی کند و بیمار از دنیا برود. این کار، با هدف خیرخواهی و کاهش درد و رنج بیمار (یا خانواده بیمار) یا اجتناب از هزینههای گزاف درمانی برای بیمارانی که پزشکان میدانند هیچ امیدی برای زندگی بدون درد و رنج آنها وجود ندارد، صورت میگیرد. این نوع از اتانازی در بسیاری از مکاتب اخلاق پزشکی با شرایط ویژهای پذیرفته میشود. البته همیشه هم با اتانازی غیر فعال، موافقت نمیشود و این عمل، تنها در شرایط خیلی خاصی از جمله در زمانی که تیم درمانی تشخیص بدهند که بیمار در مرحله استیصال قرار گرفته و ادامه مراقبتهای پزشکی از او با رنج و هزینههای پزشکی فراوانی همراه است، موجه دانسته میشود.
در اتانازی فعال، پزشک یا تیم پزشکی، اقداماتی را برای پایان دادن به حیات بیمار، انجام میدهند. این نوع اتانازی، در تمام دنیا با بحثهای فراوانی همراه است. متخصصان اخلاق پزشکی هم به دلایل مختلف، نظرات موافق یا مخالفی با این نوع اتانازی دارند. به طور کلی، اکثریت غالب باورمندان به ادیان، اتانازی فعال را عملی مذموم و غیر قابل پذیرش (تحت هر شرایطی) میدانند. آنها معتقدند که اتانازی فعال، به معنای گرفتن خودخواستهی حق حیات انسانی است که از نظر دینی، اجازه گرفتن حق حیات خود یا دیگران را ندارد. این در حالی است که در اخلاقپزشکی سکولار، نظرات موافق و مخالفی درباره اتانازی فعال، ارائه می شود. موافقان اتانازی فعال بر این باورند که قانونی شدن این عمل میتواند میزان وقوع اتانازی را کم کند. زیرا در طی مراحل قانونی مربوط به اتانازی، معاینات و آزمایشهای روانی و جسمانی مختلفی روی داوطلب انجام میشود. گاهی ممکن است در طول این بررسیها، پزشکان متوجه شوند که بیمار از نظر سلامت روانی در شرایط مناسبی نیست و مثلا از بیماری افسردگی رنج میبرد. در این صورت، میتوان با رواندرمانی و دارودرمانی مناسب، بیماری را از بین برد و امید به زندگی را دوباره به فرد، بازگرداند. گاهی هم ممکن است در جریان آزمایش و معاینات پزشکی، پزشکان متوجه شوند که رنج فرد داوطلب، قابل تسکین است و با تسکین کافی رنج او، باعث بشوند که بیمار به اشتباه، به زندگی خود پایان ندهد و امید خود برای ادامه زندگی را به دست بیاورد. این در حالی است که مخالفان سکولارِ اتانازی فعال، معتقدند که پزشکی باید همیشه به فکر سودرسانی به افراد جامعه باشد و قدمی خودخواسته در جهت مرگ افراد برندارد. از این رو، نمیتوان به سادگی از بحث درباره اتانازی گذشت و آن را سیاه یا سفید مطلق دانست. البته از آنجایی که قوانین ایران براساس شرع اسلام است، و اتانازی فعال از نظر شرع اسلامی، غیر قابل پذیرش است، به همین دلیل انتظار نمی رود که اتانازی فعال در ایران قانونی و مجاز شود. اما جای بحث درباره آن چه که اتانازی غیرفعال نامیده میشود (و در واقع میتوان آن را اتانازی هم نام نداد تا باعث حساسیت نشود) باقی است و متخصصان میتوانند این بحث را مطرح کنند که چگونه و تحت چه شرایط خاص و ویژهای میتوان اتانازی غیر فعال را برای بیمارانی که درد و رنج یا هزینه فراوانی متحمل میشوند، مجاز دانست تا این بیماران بتوانند پایان راه زندگی خود را با آرامش طی کنند».
دکتر محمدرضا قینی؛ متخصص مغز و اعصاب، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
SMA، بیماریِ خانم ماریک وروورت
در صحبتهای مختلف این ورزشکار میبینیم و میخوانیم که او به نوع خاصی از بیماری دژنراتیو نخاع (ستون فقرات)، به نام SMA (spinal muscular atrophy) یا تحلیل عضلانی ناشی از دژنراتیو نخاع مبتلا شده و در اثر این بیماری، کمکم تواناییهای ارادی اندام تحتانی خود را از دست داده است. در فرآیند بروز این بیماری، آخرین رشتههای عصبی که از شاخ قدامی نخاع حرکت میکنند و به عضله میرسند، به تدریج دچار تحلیل میشوند و اندام را از بین میبرند. این ضعف و ضعیفی اندام، میتواند از اندام فوقانی یا تحتانی شروع شود و به تدریج، وضعیت بیمار را بد و بدتر کند. زمانی که عضلات بدن در اثر این بیماری، عصب خود را از دست میدهند، کمکم لاغر میشوند. حدود ۱۵۰-۱۰۰ سال پیش که بیماری دژنراتیو نخاع و عوارض ناشی از آن شناخته نشده بود، بیشتر افراد گمان میکردند که این تحلیل عضلانی در اثر بروز بیماری خاصی در خود عضلات ایجاد میشود اما به مرور زمان و با آسیبشناسیهایی که روی بیماری صورت گرفت، متخصصان متوجه منشا نخاعی بروز این بیماری شدند و فهمیدند که این تحلیل عضلانی، مربوط به نخاع و بیماریای پیشرونده است.
بد نیست بدانید که عوامل ژنتیکی، مهمترین دلیل ابتلا به SMA هستند و این بیماری، به خودی خود، کشنده نخواهد بود. در طی این بیماری، ابتلا به معلولیتهای حرکتی خفیف تا شدید برای بیمار پیش میآید و در موارد بسیار نادری، ممکن است بیمار دچار مشکلاتی در بلع و تنفس شود و زندگیاش به خطر بیفتد. اما بهطور کلی، این بیماری در حالت عادی باعث ایجاد اختلال در بلع و تنفس و مرگ بیماری نمیشود. در مورد درمان بیماری هم متاسفانه، درمان قطعی برای آن وجود ندارد و تمام درمانها، نگهدارنده هستند تا شرایط بیمار از چیزی که است، بدتر نشود. از این رو، برخی از این بیماران میتوانند با وجود معلولیت، تا سالها به کار و فعالیت خود ادامه دهند.