علاقمند شدن به همکار و ازدواج با وی آیا منطقی است؟

علاقمند شدن به همکار و ازدواج با وی آیا منطقی است؟

تبعات علاقمند شدن به همکار

مطلب زیر تبعات علاقمند شدن به همکار و ازدواج کردن با او آیا منطقی و عاقلانه است؟ که در زیر نظر کارشناسان و روانشناسان را در این باره جویا میشویم.

پرسش این است؟ آیا ازدواج با همکار و علاقمند شدن به همکار خوب است یا بد؟ شاید بسیاری از افراد در همان لحظه اول به جرات بگویند عالی است. دو نفر که چند ساعت در طول روزهای کاری یکدیگر را دیده اند و از یکدیگر شناخت دارند، بیشتر با هم تفاهم خواهندداشت و چه انتخابی بهتر از این. اما واقعیت این است که این انتخاب شاید در ابتدای امر بسیار خوشایند و مثبت باشد، اما ناتوانی ما در مدیریت روابط عاطفی و کار به فراموش کردن حریم خصوصی و مرزهای شخصی منجر می شود تا خیلی سریع از این همکار بودن با شریک زندگیمان آسیب ببینیم.

مینو اعرابی روانشناس و مشاور امور خانواده هر چند تاکید دارد که انتخاب همسر از میان همکلاسی های دانشگاه و همکاران انتخاب خوب و سالمی است، اما معتقد است حتی در این شرایط ایده آل هم افراد باید مشاوره شده و با زوایای پنهان شخصیت یکدیگر آشنا شوند. نظرات و پیشنهادات این مشاور را در ادامه می خوانید.

هر دو. مهارت در روابط اجتماعی کا رخود به نوعی آگاهی داشتن از رفتار سازمانی است. ما در بسیاری ازموارد مهارت جداسازی کار و زندگی را از یکدیگر نداریم. در اغلب اوقات ما حریم شریک زندگی خود را در فضای کار رعایت نمی کنیم و بسیار دیده شده که بگومگوهای خانوادگی در شیوه کار این دسته از کارمندان خود را نشان می دهد.

 

با این وجود در برخی از مشاغل مثل پزشکان این ترجیح وجود دارد که با همکاران یا هم صنفان خود ازدواج کنند؟

طبیعی است. درک شرایط سخت کاری و همیاری و همدلی در کار بسیار مهم است بخصوص اینکه هر دو یکدیگر را درک کنند اما در این موقعیت نیز این فرزندان هستند که آسیب می بینند.

تصور کنید زن و شوهر هر دو پزشک هستند، هر دو خسته و پریشان به خانه می رسند، هر دو باید شیفت باشند، هر دو باید در شرایط اورژانسی آماده به خدمت باشند، چه کسی در این فضا آسیب می بیند، قطعا فرزندان، به همین دلیل باید حتما به دنبال راهکارهایی باشند تا بچه ها از این شرایط آسیب نبینند. البته در مشاغلی که مرتبط با مسائل هنری است نیز به نظر می رسد ازدواج با همکار و علاقمند شدن به همکار درگیری های کمتری را برای افراد به همراه دارد. افراد نقاش، هنرمند، بازیگر و از این دست شاید اگر همسرشان نیز همکارشان باشد درگیری های کمتری را در فضای شخصی داشته باشند.

 

در مراجعاتی که برای مشاوره داشته اید مورد در ارتباط این موضوع وجود داشته؟

چندی پیش خانم و آقایی که هردو بالای ۳۰ سال سن داشتند و همکار هم بودند و به تعبیری خیلی خوب یکدیگر را می شناختند برای مشاوره ازدواج به دفتر ما آمدند. در همان بررسی های اولیه مشخص شد که آقا ترس از صمیمیت دارد و از آنجا که یک پیوند موفق و سالم براساس صمیمیت شکل می گیرد، پای اصلی کار دچار مشکل و تناقض بود. این موضوع را به آقا یادآوری کردیم که شما برای ازدواج با این خانم و یا هر کس دیگری باید تحت مشاوره قرار بگیرید و ترس از صمیمیت را درمان کنید. متاسفانه هر دو به این نکته مهم توجه نکرده و به استناد پیش فرض های خود درباره شناخت از یکدیگر، ازدواج کردند که متاسفانه پیوندشان خیلی زود به طلاق منتهی شد.

 

با توجه به این موضوع که معتقد هستید انتخاب هایی که در فضای دانشگاه یا محل کار انجام می شود به نوعی از سلامت بیشتری برخوردار است و در مقابل پس از ازدواج تنش های بیشتر و گاه پیچیده تری را به نسبت دیگر زوج ها به همراه دارند، برای افزایش سلامت این رابطه و ارتقای کیفیت زندگی این دسته از همسران که همکار نیز هستند، چه راهکارهایی را می توان ارایه داد؟

 

تمرین کنند که کار را از زندگی و زندگی را از فضای کار جدا  کنند، حتما و حتما مشاوره پیش از ازدواج و مشاوره های دوره ای را داشته باشند تا بتوانند سلامت عاطفی روابط خانوادگی خود را حفظ کنند. در این جور روابط به طور معمول این زنان هستند که بیشترین آسیب را متحمل می شوند. ما باید یاد بگیریم که با نقش های جدی و درست خود آشنا شویم. مرزبندی های زندگی و کار را بشناسیم و در نهایت به جایگاه خودمان احترام بگذاریم.


به اشتراک بگذارید: پینترست تلگرام تامبلر لینکدین ایمیل

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *