اکثر کسانی که می خواهند از یک رژیم غذایی پیروی کنند با شکست مواجه شده و به تناسب اندام نمیرسند. چاقی بر این افراد غلبه کرده و مانع رسیدن آن ها به لاغری و کاهش وزن می شود می خواهیم به بررسیدلایل شکست در رژیم غذایی بپردازیم.
درکنار تمام عوامل ژنتیکی، مقاومت بدن، مشکلات هورمونی و کم کاری تیروئیدی؛ شاید به جرات بتوان گفت یکی از مهمترین عوامل شکست رژیم غذایی در برخی از افراد این است که هنوز به چاقی به عنوان یک “بیماری” نمینگرند، تسلیم تعارف غذایی دیگران میشوند و انتظار دارند با یک بار ویزیت و تنها با یک برگه رژیمی، وزن کم کنند!
چاقی یک بیماری است باید چاقی را با یک بیماری برابر بدانیم و همانطور که تا ریشه کن شدن بیماری دست از معالجه و مراجعه به پزشک و بیمارستان و کلینیک بر نمی داریم، به فرآیند کاهش وزن نیز چنین نگاهی داشته باشیم. بیمارانی که منظمترین مراجعه به متخصص تغذیه را دارند و پیگیر هستند،بهترین و ماندگارترین جواب را میگیرند چرا که خود را موظف میبینند دستورات غذایی را رعایت کنند؛ ضمن اینکه این فرصت طلایی برای متخصص تغذیه فراهم میشود تا در جلسات آموزشی هر بار روش جدیدی حسب آخرین شرایط وزنی و آمادگی روحی-روانی به مراجعه کننده آموزش دهد.
فواصل مراجعه به متخصص تغذیه باید کوتاه و منظم باشد هنگامی که فاصله زمانی ملاقات مراجعه کننده با متخصص تغذیه طولانی و تعداد دفعات ملاقات کمتر ، التزام فرد مراجعه کننده برای رعایت رژیم و پاسخگو بودن بسیار ضعیف میشود و فرد جواب نمیگیرد، در حالیکه ایراد نه از رژیم و دستور غذایی،بلکه از نامنظم بودن و تعداد دفعات کم مراجعه افراد است. نتیجه اینکه فرد از این متخصص به متخصص دیگر مراجعه میکند و این چرخه معیوب همچنان ادامه مییابد و وقت طلایی و اشتیاق فرد برای اجرای رژیم به صفر میرسد.
*به تعارفات نه معدبانه بگوییددر تحقیقی که به سرپرستی بنده و با بودجه بنیاد ملی طب آمریکا به سرانجام رسید،یکی دیگر از مهمترین دلایل شکست رژیم غذایی در کشورمان، عادت فرهنگی “تعارف غذایی” است. تعارف غذا از نشانه های دوست داشتن و ادب است. ولی باید این حقیقت را در نظر بگیریم که وقتی فردی اظهار میکند تحت رژیم است (حالا به هر دلیلی، از دلیل سلامتی و بیماری گرفته تا زیبایی و تناسب اندام)،باید به تصمیم فرد احترام بگذاریم و با تعارفات مکرر غذایی، فرد را به مرحله ای نرسانیم که با اکراه، رژیم غذایی اش را بشکند.
*به رژیم پایبند باشیم در عین حال که تطبیق بدن به رژیم کم کالری و دلایل فیزیولوژیک بسیار مهم است، یکی از مهمترین موانع که حاصل نحوه رفتار خود ماست،کاهش پایبندی به اجرای رژیم “به همان خوبی” روزهای اول است. بسیاری از ما تا زمانی که وزن و سایزمان به یک حد نگران کننده یا آزاردهنده نرسیده، رژیم گرفتن را به تعویق میاندازیم. پس از اینکه این نگرانی و آزار از حد آستانه گذشت، تازه برای فرار از این وضعیت هر رژیمی را -ولو هرچقدر سخت یا آسان- به خوبی اجرا میکنیم و در همان دو سه هفته اول بسیار خوب هم جواب میگیریم. اما مجددا به جای اینکه نتیجه خوب حاصله باعث افزایش اشتیاق ما برای اتمام رژیم تا رهایی کامل از سایز بد و اضافه وزن منجر شود، به خاطر حاشیه امنیتی که در پی همین چند کیلو کاهش وزن و سایز به دست آوردهایم،در پایبندی کامل به رژیم کاهلی میکنیم. نتیجه اینکه یا مجددا بی خیال رژیم میشویمو یا به طور غیرمنصفانه، اشتباه خودمان را در اجرای کامل رژیم، به پای ناکارآمدی رژیم تجویز شده میگذاریم.نا امید از وضعیت پیش آمده، از این دکتر به آن دکتر میرویم و با هر دکتر جدید همین سیکل معیوب را طی میکنیم و بدن خود را آنچنان مقاوم میکنیم که این بار اگر به اشتباه خودمان پی هم ببریم دیگر دیر شده است!