هرگز با استفاده از عوامل محیطی اقدام به ترساندن کودکان خود نکنید، احساسات آن ها را تخریب خواهید کرد و دید آنها را نسبت به همه چیز منفی میکنید. این امر می تواند در سنین بزرگسالی بر شکل گیری شخصیت فرزندتان تاثیرگذار باشد.
ترس از همان بدو تولد در وجود همه انسانها وجود دارد. ترس در واقع واکنشی است برای گریز از خطر و دفاع از خود. بعضی از ترسها بیولوژیک هستند مثل ترسهای ناشی از حوادث طبیعی (رعد و برق و طوفان و زلزله و ..). ولی بیشتر ترسها با اتفاقهای قبلی ارتباط دارند و الگوهای کنار کودک خیلی در یادگیری بعضی از انواع ترس موثر است. مثلا وقتی مادر از سوسک یا حیوانی میترسد کودک نیز به طور ناخودآگاه میآموزد که این حیوان ترسناک و خطرناک است و باید از آن بترسد.
گاهی نیز والدین با ترساندن کودک میخواهند شرایط را کنترل کنند ولی این نوع از ترساندن کوتاه مدت است و در دراز مدت ناامنی برای کودک ایجاد میکند که جبران آن بسیار مشکل است. مثالهای زیادی درباره ترساندن کودکان وجود دارد مثلا به کودک میگویند اگر شیطونی کنی میاندازنت تو کیسه میبرنت. این واژههای غلط باعث میشود کودک ذهن منفی پیدا کندو تا مدتها در خلوت احساس ترس داشته باشد. کودکان ۹-۱۰ ساله باید بتوانند تنها در خانه ولی کودکانی که اینطور ترسانده میشوند چنین قابلیتی را حتی تا سنین بزرگسالی پیدا نمیکنند و بسیار محتاط میشوند و وقتی در خانه تنها هستند چندین بار درب و پنجرهها را چک میکنند. حتی ممکن است احساس بدی نسبت به فردی که این جملات را میگوید داشته باشد. بهتر است فردی که چنین ترسی را برای کودک ایجاد کرده به او بگوید که اشتباه کرده و از اینکه باعث ناراحتی او شده است احساس پشیمانی کند. متاسفانه ترسهایی که در کودک ایجاد میشود به راحتی قابل درمان نیستند و حتما نیاز به جلسات مشاوره متعدد روانپزشکی دارند.