ضرب المثل فارسی با حرف ع
معمولا این ضرب المثل عاقبت جوینده یابنده است را شنیده اید که معنی آن در زیر برای شما قرار داده شده . در زیر ضرب المثل فارسی با حرف ع به چندین مورد میرسد که در زیر برایتان قرار داده شده است.
شیرینترین و پرکاربردترین ضرب المثلهای فارسی و ایرانی (حرف ع) به همراه معنی ضرب المثل، داستان و طرز استفاده، و کاربرد آن در زندگی روزمره
عاقبت جوینده یابنده بود
هر که جویای هر چه باشد بالاخره آن را بدست خواهد آورد زیرا هیچ چیز در برابر همت و تلاش و پشتکار انسان غیر ممکن و دست نیافتنی نیست.
ضرب المثلهای ایرانی، طنز، حکایت، داستانهای شیرین، لغت نامه دهخدا، کاریکاتور، گلستان سعدی، بوستان سعدی
عاقلان دانند
به دو معنی:
۱- به کسی میگویند که عیب و بدنامی خود را روی دیگری بگذارد و برعکس حرف بزند.
۲- حرف کسی که از چیزی سر در نمیآورد.
عجله کار شیطان است
هیچ کاری با عجله و اظطراب به سرانجام خیر و نتیجه درست و مطلوب نخواهد رسید.
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
اگر خدا بخواهد چه بسا دردسرها و توطئهها و دشمنیها به دست خود دشمن موجب خیر و برکت میگردند.
عرش را سیر میکند
به کسی میگویند که بخاطر وقوع امری مطلوب و غیر منتظره بسیار خوشحال و ذوقزده باشد.
عروس تعریفی گوزو از آب در اومد
درباره کسی میگویند که بر خلاف خوشگوئیها و تعاریفی که از او شده رفتار ناپسندی را انجام میدهد.
عروس نمیتونست برقصه، می گفت اتاق کجه!
کسی که قادر به انجام کاری نباشد و برای توجیه خود از شرایط و ابزار کار ایراد بگیرد. بهانه تراشی.
عروس هزار داماد
منظور دنیا و بیوفائی آن است که هر روز بر وفق مراد کسی است و روز بعد از او روی میگرداند.
عزرائیل هم رغبت نمیکنه طرفش بیاد
اشاره به آدم زشت و لاغر یا بیماری که آنقدر از ریخت و رو افتاده و بدحال است که عزرائیل هم از او روی می گرداند.
عزرائیل را جواب کردن
به کسی یا بیمار بدحالی میگویند که از مرگ حتمی جان بدر برده باشد.
عشقهایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود
عشق واقعی با نفسپرستی و عشقی که با دیدن ظاهر و آب و رنگ به وجود میآید فرق میکند، عشقهای ظاهری نتیجهای جز ننگ و بدنامی ندارد.
عشوه شتری، غمزه خرکی
ناز بیخودی که اصلاً هم به طرف نمیآید.
عطایش را به لقایش بخشید
کسی که چون حاضر به دیدن و مراوده با شخص بداخلاق یا منتگذار نیست از خیر لطف و فایده آن شخص هم صرفنظر میکند.
عقل سالم در بدن سالم
هرگاه جسم سالم و نیرومند باشد، فکر هم خوب کار میکند.
عقلش پاره سنگ بر میداره یا عقلش گِرده
عقل سالم و درست حسابی نداره، کم عقل است.
عقلش پس کله شه
کسی که بدن تفکر کاری را انجام داده و پس از به بار آوردن پشیمانی متوجه کار اشتباه خود بشود.
عقل که نیست، جون در عذابه
کسی که عقل سلیمی ندارد یا از عقلش درست استفاده نمیکند، دچار ضرر و دردسر و عذاب میشود.
عقل مردم به چشمشان است
بیشتر مردم ظاهر بین هستند و آنچه را که میبینند باور میکنند.
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
باید قبل از اینکه کار از کار بگذرد و اتفاق بد یا مشکل و دردسری به وجود آید به فکر چارهاندیشی بود.
علف باید به دهن بزی شیرین باشه
در انتخاب همسر یا انتخاب چیزی، خود فرد باید از طرف مقابل یا آن چیز خوشش بیاید و آن را بپسندد و تمایل داشته باشد نه دیگران.
علف زیر پا سبز شدن
مدت زیادی در جایی به انتظار ایستادن.
علی ماند و حوضش
رفتن همه و تنها ماندن کسی.