گرسنه غذا و ثروت : گرسنگی دست از سر جهان برنمی دارد . اگر به تاریخ خوب نگاه کنیم چه قحطی هایی که این انسان پشت سر نگذاشته است . چه روزها و شب هایی که نان و آب برای خوردن نبوده است و هزاران و میلیون ها انسان از کودک و زن و مرد در گوشه گوشه این دنیا هلاک شده اند و این قصه دیروز و امروز نیست. این روزها زندگی خیلی شیک و مدرن شده است .غذاهای رنگارنگ , فست فودها , رستوران ها هزاران جای جایی که غذا می گزند و می دهند و میخورند . خوش آب و رنگش ارمغان زندگی امروز است .
گرسنگی آن هم از نوع ناجوانمردانه
البته آب و رنگ مصنوعی ولی باز هم جذاب اند و خوشمزه آنقدر خوشمزگی می بینیم که حدس هم نمیزنیم که گرسنگی هم وجود دارد و آن هم از نوع ناجوانمردانه اش. گرچه نگاه به گرسنگی دو مفهوم دارد یکی گرسنگی شکمی و یکی گرسنگی ثروت. آری این روزها چه کودکان و زنان و مردان بی نوایی که گرسنه اند و طبق آمار سازمان جهانی غذا و کشاورزی حداقل در دنیا ۸۰۰ میلیون نفر گرسنه اند یعنی ده برابر جمعیت ایران در دنیا گرسنه داریم و این تنها یک دلیل دارد و آن چند میلیون نفر دیگری هستند که گرسنه ثروت اند و چشم و دلشان سیری ناپذیر است. دنیا برای همه است اما گویی این حرص و طمع قدرت و پول تمام نشدنی است . انسان هایی که ثروتشان چشم خودشان و اطرافیانشان را کور کرده است و چه ناگوارتر اینکه دلشان را نیز سیاه کرده است و نمی بیند که کودکانی از فرط گرسنگی نای صحبت کردن هم ندارند و و این ها همه در روز غذا تازه می شوند و البته فقط برای یکروز و باز می رود تا یکسال دیگر . بچه که بودیم یا نوبتی دزد و پلیس می شدیم یا خاله بازی می کنند و آخر شب می روند خونه هاشون و شام و خواب و باز فردا همون قصه و کسی شب از اون کودکان فقیری که نانی برای خوردن و جایی برای خوابیدن ندارند یادش نیست و مثل اینکه روزی نخواهد آمد که دزدی نباشد , البته پلیسی هم نباشد , گرسنه ای نباشد و البته سیری هم نباشد . باشد که من هم گاه نقش دزدان را دارم و گاه پلیس , باشد